English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1299 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to put up U زنانه درست کردن جادادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
muslin U یکجور پارچه پشت نما که ازان جامههای زنانه و پرده درست میکنند
feminize U زنانه کردن زنانه شدن
peignoir U قطیفه لباسی زنانه لباس خانگی زنانه
installs U سوار کردن جادادن
install U سوار کردن جادادن
installing U سوار کردن جادادن
intromit U جادادن منصوب کردن
to fix up U مرتب کردن جادادن
incorporating U جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
incorporates U جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
incorporate U جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
to lay down wine U شراب را انبار کردن یا جادادن
feminality U طبیعت زنانه زیورهایاچیزهای بی بهای زنانه
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
to make a curtsy U سلام زنانه کردن
modiste U کلاه فروش زنانه کلاه دوز زنانه
meets U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meet U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
and U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
intersections U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
OR function U تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
intersection U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
coincidence function U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
disjunction U تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
alternation U تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
houses U جادادن
inserting U جادادن
accommodated U جادادن
to work in U جادادن
embedment U جادادن
intercalate U جادادن
infix U جادادن
receive U جادادن
placements U جادادن
placement U جادادن
receives U جادادن
accommodates U جادادن
inserts U جادادن
accomodate U جادادن
insert U جادادن
embeds U جادادن
house U جادادن
embed U جادادن
housed U جادادن
inns U درمسافرخانه جادادن
barracked U درسربازخانه جادادن
barrack U درسربازخانه جادادن
barracking U درسربازخانه جادادن
engraft U نشاندن جادادن
spatchcock U با شتاب جادادن
inn U درمسافرخانه جادادن
pavilion U درکلاه فرنگی جادادن
fix U جادادن چشم دوختن به
pavilions U درکلاه فرنگی جادادن
interleave U در میان چیزی جادادن
fixes U جادادن چشم دوختن به
to pattern out U ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
gather U و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
gathered U و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
to insert a letter in a word U حرفی را در میان واژهای جادادن
embower U درداربست جادادن در سایبان نشاندن
ensconce U پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
carrot and stick <idiom> U قول تنببیه وتشویق رایک جادادن
ensconces U پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
ensconcing U پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
ensconced U پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
labourvt U بزحمت درست کردن مفصلابحث کردن بدرازاکشیدن
dress U لباس درست کردن موی سر پانسمان کردن
dresses U لباس درست کردن موی سر پانسمان کردن
concocted U درست کردن
fabricated U درست کردن
weaves U درست کردن
build U درست کردن
to riven laths U یا درست کردن
fabricating U درست کردن
concoct U درست کردن
to set in order U درست کردن
to set U درست کردن
to sct aright U درست کردن
adapt U درست کردن
builds U درست کردن
fabricate U درست کردن
to set to rights U درست کردن
fashion U درست کردن
gullies U درست کردن
fashioned U درست کردن
gulleys U درست کردن
fettle U درست کردن
fashioning U درست کردن
fashions U درست کردن
concocts U درست کردن
to fix up U درست کردن
to get up U درست کردن
set right U درست کردن
gully U درست کردن
cleans U درست کردن
to put in to shape U درست کردن
weave U درست کردن
manufactures U درست کردن
manufactured U درست کردن
manufacture U درست کردن
cleaned U درست کردن
to erect into U درست کردن از
clean U درست کردن
concocting U درست کردن
make up U درست کردن
trims U درست کردن
make U درست کردن
fix up U درست کردن
set in order U درست کردن
redd U درست کردن
to cleanvp U درست کردن
to put to rights U درست کردن
trimmest U درست کردن
buildings U درست کردن
correcting U درست کردن
trim U درست کردن
fabricates U درست کردن
shape U درست کردن
correct U درست کردن
indite U درست کردن
cleanest U درست کردن
makes U درست کردن
shapes U درست کردن
corrects U درست کردن
judiciousness U قضاوت درست تشخیص درست
wine cooper U کسیکه کارش جادادن یافروختن باده است
mend U درست کردن اصلاح کردن جبران کردن
mended U درست کردن اصلاح کردن جبران کردن
mends U درست کردن اصلاح کردن جبران کردن
to adapt [to] U جور کردن [درست کردن ] [سازوار کردن] [به]
exacted U تحمیل کردن بر درست
recondition U دوباره درست کردن
exact U تحمیل کردن بر درست
exacts U تحمیل کردن بر درست
die sink U خزینه درست کردن
strike off U بی زحمت درست کردن
dowel U میخچه درست کردن
to word up U کم کم درست کردن کم کم رسانیدن
To put things straight(right). U کارها را درست کردن
to mill flour U ارد درست کردن
ponds U حوض درست کردن
pond U حوض درست کردن
dress U درست کردن لباس
frame U پاپوش درست کردن
stage craft U فن درست کردن نمایش
re form U دوباره درست کردن
blow down U بافوت درست کردن
manipulates U با دست درست کردن
image erection U درست کردن تصویر
teams U دسته درست کردن
team U دسته درست کردن
reconditions U دوباره درست کردن
dresses U درست کردن لباس
scrambled U املت درست کردن
scrambles U املت درست کردن
vint U درست کردن یا ریختن
manipulates U با استادی درست کردن
manipulate U با استادی درست کردن
corn popping U درست کردن چس فیل
manipulate U با دست درست کردن
railroads U پاپوش درست کردن
railroad U پاپوش درست کردن
manipulated U با استادی درست کردن
roughcast U اجمالا درست کردن
manipulated U با دست درست کردن
reconditioned U دوباره درست کردن
orthoepy U فن درست تلفظ کردن
scrambling U املت درست کردن
to weave a plot U دوزوکلک درست کردن
scramble U املت درست کردن
hedge U خاربست درست کردن
hedged U خاربست درست کردن
to manufacture [into] U ساختن [درست کردن] [به]
to toss up U زود درست کردن
hedges U خاربست درست کردن
to make something U چیزی را درست کردن
To do up the room. U اتاق را درست کردن ( مرتب کردن )
to touch off U با شتاب درست کردن زودرسم کردن
makes U درست کردن ساختن اماده کردن
make U درست کردن ساختن اماده کردن
repaired U درست کردن جبران کردن تعمیر
repair U درست کردن جبران کردن تعمیر
be the spitting image of someone <idiom> U درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
he is blowing glass U شیشه را با فوت درست کردن
spelled U املاء کردن درست نوشتن
to play up U درست و حسابی بازی کردن
spells U املاء کردن درست نوشتن
Recent search history Forum search
1Potential
1A hero can affect on the people.
1strong
1To be capable of quoting
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1Arousing
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1pedal pamping
1construed
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com